خیال ِتشنه

Friday, January 09, 2004

پاکت شیر

امروز صبح قبل از اینکه شیرتوی لیوان بریزم شروع به خواندن روی پاکت آن کردم. یوناس کارلسون . بازیگر سوئدی در باره آرامش اینطور نظر داده بود:" آدم هرگز خبر ندارد چه چیزی در انتظارش است.هر اتفاقی ممکن است بیفتد- فرو رفتن. بالا آمدن و پیش رفتن یا پس رفتن. تا اتفاقی نیفتد نمی توانی بدانی چه در انتظارت است. ممکن است بدترین فاجعه ها رخ بده. یا بهترین اتفاقها.
هر چیزی می تواند در هر لحظه ای پیش بیاد. اما یک فکر عجیبی هست که من را آرام می کند.
امشب دلم هوس سوپ زعفران همسرم (حننا) را کرده است خدا را چه دیدی شاید این غذا را درست کند!"

و رئیس کل سیرک (تیلد بیورفورش )می نویسد:"
دنیا می تواند بیش از آنچه که فکرش را می کنی متفاوت باشد. فقط جرات کن که امتحانش کند...
من خیلی می ترسم اما همزمان نمی ترسم که بترسم. بلکه این را بخشی از زندگی می دانم. آدم همیشه می آید که بترسد. همه می ترسند. اما فرق عده ای با عده دیگر این است که بعضی ها می گذارند ترس در آنها استراحت کند به جای اینکه از آن فرار کنند و یا اجازه بدهند مانع شان بشود. اگر فقط جرات کنی پایت را از مرزت آنطرف تر بگذاری می بینی که چقدر انرژی می گیری.
امشب می خواهم یک غذایی از پرو بخورم که در آن آواکادو. لیمو. گوجه فرنگی و ماهی اره ای استفاده شده است. آدم بیش از اینکه فکرش را می کند با جرات است."
و من می گویم:" جرات کن که زندگی را زندگی کنی. نگذار هیچکس مانع لذت و خوشبختی تو بشود. نگذار دیگران به جای تو زندگی تو را زندگی کنند. آنها. دیگران یکبار این شانس را داشته اند که...حالا نوبت توست. از هیچکس نترس. به خودت اعتماد داشته باش. ارزش هیچکس بالاتر از تو نیست. ارزش تو هم بالاتر از هیچکس دیگری نیست. تو همانقدر می توانی در کاری مفید باشی که من در کار دیگری می توانم. از هیچکس بت نساز تا مبادا روزی آن بت تبر قلب تو بشود.
نویسنده: حمیرا طاری 040109