برای گلهای پرپر شده میهنم
چو آن نخلم که بارش خورده باشند
چو آن ویران که گنجش برده باشند
چو آن پیری همی نالم در این دشت
که رودان عزیزش برده باشند
(بابا طاهر)
با واژه های خود به سوی تان با بالهای شکسته پر کشیدیم - آواز گریه هامان از هر گوشه این کره خاکی تا بم پر کشید تا شاید دست از سکوت بردارید. سر از ویرانه ها بیرون بیاورید و بگویید فقط یک کابوس بود- دریغ و درد که نه صدایی از شما به گوش ما می رسد و نه صدایی از ما به گوش شما- با شماییم ای پروانه های سکوت. ای غنچه های پرپر شده. ای خنده های مرده در بهار جوانی -
چو آن ویران که گنجش برده باشند
چو آن پیری همی نالم در این دشت
که رودان عزیزش برده باشند
(بابا طاهر)
با واژه های خود به سوی تان با بالهای شکسته پر کشیدیم - آواز گریه هامان از هر گوشه این کره خاکی تا بم پر کشید تا شاید دست از سکوت بردارید. سر از ویرانه ها بیرون بیاورید و بگویید فقط یک کابوس بود- دریغ و درد که نه صدایی از شما به گوش ما می رسد و نه صدایی از ما به گوش شما- با شماییم ای پروانه های سکوت. ای غنچه های پرپر شده. ای خنده های مرده در بهار جوانی -
2 Comments:
At 6:22 PM, Anonymous said…
سلام.خیلی جالب در مورد ادبیات مینویسی.موفق باشی.
At 10:29 PM, Anonymous said…
درودبه حمیرای عزیز ...ای گاش هیچوقت بدنیا نمی امدم برایه خودم متا سفم وخجالت میکشم از انقدر بی تفا وت بودنه بعضی ادمها من با شما همدرد هستم ای گا ش از دست منو شما کاری بر میو مد اما متا سفا نه چه کاری میشه کرد حعتا تصور ه زلزله وحشت ناک است از ته دل با باز ما ندگ نه زلزله پاکستان همدردم با ور کنید هر موقعه امسال این تراژدیهایه وحشت ناک رخ می دهد قلبم بدرد میاید نمی دونم چه جوری با این مسا ئل کنار بیام فقد می توانم بگم واقعا متاسفم بدرود حمیرای عزیزعلیرضا خانی
Post a Comment
<< Home