خیال ِتشنه

Saturday, March 27, 2010

گمشدگان آزادی Kidnappat

Aria Aram Nejad
Natten andas i vårens dimmiga andetag. Jag sitter i mitt ensamma rum för att mysa med min djupa sorg som har befruktas i min sköriga själ. Först jag surfar i nätet för att se vad det händer i mitt födelseland. Då får jag höra att du har försvunnit och ingen vet var du tagit väg. De har rövat bort dig för att du har gjort en låt om Ashora, den dag som ska respekteras med minnes stund, men regimen förvandlar den till ett hav av blod, ungdomarnas blod.
Jag lyssnar på din låt och gråter i tystnaden. Du, Aria Aram Nejad var är du? Vad har de gjort med dig? Lever du? Har de torterat dig?
Aria, jag hoppas att du lever. Jag hoppas att du har ett hopp om livet, ett liv i frihet. Aria, Folket har vaknat. Aria, vi är på väg till våra förfäder. Aria, vi är snart befriad.

vad ska jag ta vägen?

du, min frihets erövrare

du, min integritets kränkare

du, min glädje dödare?

Lämna mig för fan i fred

..............................

...............................



شب نفس می کشد در نفس مه گرفته بهار. من تنها نشسته ام و با غم عمیق خود که در روح شکننده ام نطفه بسته است خلوت کرده ام. اول می گردم در اینترنت تا ببینم در زادگاهم چه خبر است. شنیدم که تو گمشده ای و هیچکس از تو خبری ندارد. آنها ترا ربوده اند بعد از اینکه خبر دار شدن ساخت آهنگت در باره اتفاق روز عاشورا. به آهنگ تو گوش می کنم و در خلوت می گریم. آریا آرم نژاد کجایی؟ با تو چه کردند؟ زنده ای؟ شکنجه ات کرده اند؟آریا امیدوارم که زنده باشی! امیدوارم که امید به زندگی داشته باشی ، زندگی در آزادی. آریا مردم بیدار شده اند. آریا ما در راه برگشت به اجداد خویش هستیم. آریا آزادی نزدیک است.
به کجا بروم؟
با توام غارتگر آزادی
با توام بی حرمت کننده شخصیت
با توام خفه کننده امنیت
با توام قاتل شادی
لعنتی مرا به حال خودم بگذار!
..................................
.................................
حمیرا طاری

Saturday, March 20, 2010

Gott Nytt År



Norruzetan Mobarak


Eldfesten i Heden




نوروز در کانال 4+ سوئد


Sunday, March 14, 2010

نوروز از راه می رسد Noroz 89

Neda, du kommer alltid leva vidare i våra minnen

بنام شهدای آزادی
Gott Nytt år med tanke på frihetens offrar

نوروز از راه می رسد با اندیشه به نداهای ایران و برگ های تاریخی که در ایران و خارج از ایران ثبت شد و ورق خورد.
با جرات و با افتخار می توانیم بگوییم که سال 88 فقط سال آبیاری آزادی با خون نداها نبود بلکه سال بپایان رسیدن فاصله بین ما ایرانیهای داخل و خارج از ایران بود. سالی که هموطنان مان در ایران فریاد آزادی سر می دادند و برای رسیدن به طبیعی ترین و پایه ای ترین حقوق خود کتک می خوردند و در خون خود جان می دادند و ما در خارج از ایران در اندوه آنان گریه می کردیم ، همصدا با آنها مشت های خود را گره می کردیم و از مردم گوشه گوشه جهان و حکومت های آنها می خواستیم که در قبال آن همه جنایات جمهوری اسلامی سکوت را پیشه نکنند و فقط در فکر منفعت خود و قراردادهای اقتصادی و تجاری خویش نباشند.
سالی که بپایان آن نزدیک می شویم سالی بوده است که برخی از هنرمندها و سیاستمدارهای جهان با ما در کنسرت های خود و یا در کوچه و خیابانهای جهان همصدا شدند و راهپیمایی کردند.
در اواخر روزهای 88 یعنی بهمن ماه و روز 22 بهمن حکومت اسلامی ایران با مانور توپ ، موشک ، اسلحه و ارتش گرسنه خود دندانهای تیز و درنده خود را نشان داد تا ما در ترس خفه شویم و بمیریم.
خیلی ها بر این باورند که مردم ترسیدند و سکوت را پیشه کردند. اما بسیاری از ما براین گمانیم که مردمی که برای زندگی و زندگی در آزادی تلاش می کنند برای رسیدن به اهداف خود مرگ را آخرین راهکار خود در نظر می گیرند. برای همین امروز در اندیشه رسیدن به راهکارهای تازه اند. آنها اکنون بسان پرنده ای که بر روی تخمهای خود نشسته است و با گرم کردن آنها در انتظار تولد جوجه های خود می ماند، آرام نشسته اند و با تفکر در انتظار طلوع راه کارهای تازه اند.
دو روز مانده است به طلوع بهار 89 . با اندیشه به شهدای آزادی، با امید و تلاش برای آزادی ایران به استقبال بهار می رویم . و دست در دست هم با مسئولیت در داخل و خارج ایران همه توان خود را بکار خواهیم گرفت تا ایران، مهد تمدن رااز شر جور جمهوری اسلامی آزاد کنیم .
سال نو بر همگی سبز باد

حمیرا طاری