کاریکاتورهای پیغمبر، ترجمه بخشی از شعر Lars Noren ...
یک هفته ای سخت سرم شلوغ بود. مدرسه و انتخاب موضوعی برای یک کار تحقیقی، کار، کار فکری و...
حتما خبردارید که چه جنجالی سر کاریکاتورهای محمد ( پیغمبر مسلمانان) در کشورهای مسلمان نشین به پا شده است. اخباری را که در این رابطه دنبال کرده ام نشان می دهد که حدود چند ماه پیش (در روز 30 سپتامبر) یک روزنامه نگار دانمارکی در روزنامه ای به نام یلاندس پستن دوازده تصویر محمد را در اشکال مختلف ( اشکالی توهین آمیز) منتشر می کند. گویا این تصویرها در کشورهای دیگری هم منتشر شده است . اینکه این روزنامه نگار کار بدی کرده است درش شکی نیست چرا که احترام به هر عقیده، مذهب و بتی یکی از اصول مهم دموکراسی است. البته حتما خبردارید که هم سردبیر این روزنامه و هم نخست وزیر دانمارک از بابت انتشار این کاریکاتورها معذرت خواهی کرده اند و گفته اند که قصد توهین به مسلمانان جهان و بی حرمت کردن آنها را نداشته اند. حالا این حرف چقدر صحت دارد بماند. اما بپردازیم به رفتار و عکس العمل پاره ای از مسلمانهای جهان در این رابطه.
آنچه من در تلویزیون سوئد در پاسخگویی به کشور دانمارک و کشورهای دیگری که این تصویرها را چاپ کرده بودند دیدم تظاهرات خشونت آمیز و رفتارهای بسیار زشت مسلمانان بود. به آتش کشیدن پرچم سوئد، دانمارک، نروژ و... از یک طرف ، به آتش کشیدن سفارتها و مجروح کردن و کشتن آدمهای دیگر از طرفی دیگر. عده ای از تظاهرکننده ها کفن به تن داشتن هنگامیکه از دیوارهای سفارتی بالا می رفتند. حالا باید از این مسلمانهای متعصب و غیرتی پرسید آیا فکر می کنید اگر امام شما حضرت علی و یا محمد که برای شما سمبل انسانیت و... هستند امروز زنده بودند چنین رفتار ناپسندیده و غیرانسانی را تایید می کردند؟ کجا رفت کلام امام تان که اگر کسی به شما سیلی زد شما طرف دیگر صورتتان را جلو بیاورید ...؟ شما که همیشه می گویید امامان ما ضد خشونت بودند چطور می توانید به دفاع از آنها چنین رفتار غیر انسانی را از خود بروز دهید؟ شنیده ام که جایزه ای هم برای آوردن سر این ژورنالیست تعیین شده است. اینجاست که تاریخ 1400 سال پیش دوباره تکرار می شود. اینجاست که قصه نادرشاه و آوردن سر او دوباره تکرار می شود. پیشتر گفته بودم:
در جنگلی زیسته ام به نام دنیا
با احشامی زیسته ام به نام انسانها
و بحث بسیار شده بود که انسان حیوان نیست. به انسانها توهین نکن. حالا از شما می پرسم بخاطر چاپ چند تا عکس و یک رفتار اشتباه سزای انسانی که اشتباه کرده مردن و کشته شدن است. پس آن بخشش و رحمان و رحیم بودن به کجا رفته است؟ آیا با دیدن یک همچین اعمالی حالا باور می کنید که گاه بسیاری از انسانها خطرناک تر از حیوانهای دیگر هستند؟ تعصب یکی از وحشتناکترین رفتارهای انسانی است که تا به امروز ملاقات کرده ام، آنقدر وحشتناک است که کوچکترین نوری نمی تواند در سیاهی آن خطور کند.
روز تاسوعا و عاشورا هم تلویزیون اینجا سینه زنی های کشورهای مسلمان را نشان می داد و قمه زنی و خون و خونریزی را. من به همه مذاهب احترام می گذارم اما عقل و منطقم نمی تواند بپذیرد که بعد 1400 سال مردن امامی و یا قهرمانی به خودآزاری خود بپردازم با چنین شیوه خشونت آمیزی. باور کنید دیدن این تصویرها در حضور سوئدیها برایم چنان شرم آور بود که نگویید و نپرسید. گاه این تصویرها همه رشته هایی را که مهاجرنشین ها در اینجا ریسیده ایم پنبه می کند. دیدن چنین رفتارهایی در عصر مدرنیته و پست مدرنیته آدم را به یاد انسانهای نخستین و عصر حجر می اندازد. فکر نمی کنید شیوه عزاداری و نشان دادن عشق خود به بت ها و خدایان خود با حضور در زمان اکنون لازم است که تغییر کند؟ فکر نمی کنید که بروز احساس با این شیوه در تناقض با ارزشهای ما ( ضد خشونت بودن ...) و حرفهای امروزی ماست؟.
کار تحقیقی که اکنون در رشته ادبیات نمایشی می کنم راجع به ساختار و قصه پردازی یکی از مطرح ترین نویسنده های مدرن سوئد آقای لارش نورن است. این مرد بزرگ هم شاعرو نویسنده است و هم کارگردان. یکی از نمایشنامه های او که تاثیر به سزایی روی من گذاشته است نمایشنامه " شب روز مادر" است. بقدری این کار قوی و آموزنده بود که تصمیم گرفتم با تحقیق و تجزیه در رابطه با آن اولین خشت یک داستان پردازی خوب را در ذهن خود بنا کنم.
شعر
می نویسم تا دور شوم از آنچه که نوشته ام
زندگی می کنم تا دور شوم از زندگی که داشته ام
1969
نوشتن شعر شکسته نفسی ست
زمانی طولانی تر از یک زندگی را می برد
تا خراب کنی جایی را که قرار است دیگری در آن جا بگیرد و زندگی کند
1980
حتما خبردارید که چه جنجالی سر کاریکاتورهای محمد ( پیغمبر مسلمانان) در کشورهای مسلمان نشین به پا شده است. اخباری را که در این رابطه دنبال کرده ام نشان می دهد که حدود چند ماه پیش (در روز 30 سپتامبر) یک روزنامه نگار دانمارکی در روزنامه ای به نام یلاندس پستن دوازده تصویر محمد را در اشکال مختلف ( اشکالی توهین آمیز) منتشر می کند. گویا این تصویرها در کشورهای دیگری هم منتشر شده است . اینکه این روزنامه نگار کار بدی کرده است درش شکی نیست چرا که احترام به هر عقیده، مذهب و بتی یکی از اصول مهم دموکراسی است. البته حتما خبردارید که هم سردبیر این روزنامه و هم نخست وزیر دانمارک از بابت انتشار این کاریکاتورها معذرت خواهی کرده اند و گفته اند که قصد توهین به مسلمانان جهان و بی حرمت کردن آنها را نداشته اند. حالا این حرف چقدر صحت دارد بماند. اما بپردازیم به رفتار و عکس العمل پاره ای از مسلمانهای جهان در این رابطه.
آنچه من در تلویزیون سوئد در پاسخگویی به کشور دانمارک و کشورهای دیگری که این تصویرها را چاپ کرده بودند دیدم تظاهرات خشونت آمیز و رفتارهای بسیار زشت مسلمانان بود. به آتش کشیدن پرچم سوئد، دانمارک، نروژ و... از یک طرف ، به آتش کشیدن سفارتها و مجروح کردن و کشتن آدمهای دیگر از طرفی دیگر. عده ای از تظاهرکننده ها کفن به تن داشتن هنگامیکه از دیوارهای سفارتی بالا می رفتند. حالا باید از این مسلمانهای متعصب و غیرتی پرسید آیا فکر می کنید اگر امام شما حضرت علی و یا محمد که برای شما سمبل انسانیت و... هستند امروز زنده بودند چنین رفتار ناپسندیده و غیرانسانی را تایید می کردند؟ کجا رفت کلام امام تان که اگر کسی به شما سیلی زد شما طرف دیگر صورتتان را جلو بیاورید ...؟ شما که همیشه می گویید امامان ما ضد خشونت بودند چطور می توانید به دفاع از آنها چنین رفتار غیر انسانی را از خود بروز دهید؟ شنیده ام که جایزه ای هم برای آوردن سر این ژورنالیست تعیین شده است. اینجاست که تاریخ 1400 سال پیش دوباره تکرار می شود. اینجاست که قصه نادرشاه و آوردن سر او دوباره تکرار می شود. پیشتر گفته بودم:
در جنگلی زیسته ام به نام دنیا
با احشامی زیسته ام به نام انسانها
و بحث بسیار شده بود که انسان حیوان نیست. به انسانها توهین نکن. حالا از شما می پرسم بخاطر چاپ چند تا عکس و یک رفتار اشتباه سزای انسانی که اشتباه کرده مردن و کشته شدن است. پس آن بخشش و رحمان و رحیم بودن به کجا رفته است؟ آیا با دیدن یک همچین اعمالی حالا باور می کنید که گاه بسیاری از انسانها خطرناک تر از حیوانهای دیگر هستند؟ تعصب یکی از وحشتناکترین رفتارهای انسانی است که تا به امروز ملاقات کرده ام، آنقدر وحشتناک است که کوچکترین نوری نمی تواند در سیاهی آن خطور کند.
روز تاسوعا و عاشورا هم تلویزیون اینجا سینه زنی های کشورهای مسلمان را نشان می داد و قمه زنی و خون و خونریزی را. من به همه مذاهب احترام می گذارم اما عقل و منطقم نمی تواند بپذیرد که بعد 1400 سال مردن امامی و یا قهرمانی به خودآزاری خود بپردازم با چنین شیوه خشونت آمیزی. باور کنید دیدن این تصویرها در حضور سوئدیها برایم چنان شرم آور بود که نگویید و نپرسید. گاه این تصویرها همه رشته هایی را که مهاجرنشین ها در اینجا ریسیده ایم پنبه می کند. دیدن چنین رفتارهایی در عصر مدرنیته و پست مدرنیته آدم را به یاد انسانهای نخستین و عصر حجر می اندازد. فکر نمی کنید شیوه عزاداری و نشان دادن عشق خود به بت ها و خدایان خود با حضور در زمان اکنون لازم است که تغییر کند؟ فکر نمی کنید که بروز احساس با این شیوه در تناقض با ارزشهای ما ( ضد خشونت بودن ...) و حرفهای امروزی ماست؟.
کار تحقیقی که اکنون در رشته ادبیات نمایشی می کنم راجع به ساختار و قصه پردازی یکی از مطرح ترین نویسنده های مدرن سوئد آقای لارش نورن است. این مرد بزرگ هم شاعرو نویسنده است و هم کارگردان. یکی از نمایشنامه های او که تاثیر به سزایی روی من گذاشته است نمایشنامه " شب روز مادر" است. بقدری این کار قوی و آموزنده بود که تصمیم گرفتم با تحقیق و تجزیه در رابطه با آن اولین خشت یک داستان پردازی خوب را در ذهن خود بنا کنم.
شعر
می نویسم تا دور شوم از آنچه که نوشته ام
زندگی می کنم تا دور شوم از زندگی که داشته ام
1969
نوشتن شعر شکسته نفسی ست
زمانی طولانی تر از یک زندگی را می برد
تا خراب کنی جایی را که قرار است دیگری در آن جا بگیرد و زندگی کند
1980
12 Comments:
At 6:55 AM, پــروانه said…
توهین و فحش عمل زشتی است .به نظر من این یک توطئه است که مسلمونا هم به دامش افتادن.
At 10:58 AM, حميـرا said…
با سلام به وبلاگ سیب کال.
دوست عزیز به خاطر اشتباهی (فشار . دادن دگمه غلط) پیام شما پاک شد. من از این بابت پوزش می خواهم
پایدار باشی
At 6:49 PM, Anonymous said…
متاسفانه آنها هیچ گاه یاد نگرفته اند که با منطق پاسخ دهند نه با مشت
At 9:18 PM, Anonymous said…
من عکسا رو دیدم
شرم آوره....
At 7:15 AM, پــروانه said…
حمیرای عزیز من هم صورت ماهت رو می بوسم.حتما سعی می کنم از زندگی روزمره ام بنویسم.هر چند که بیشتر ساعاتش تکرار روز قبل است.
At 9:09 PM, Anonymous said…
Happy valentine …
At 11:23 PM, Anonymous said…
درود حمیرای عزیزم
با نظراتت مخصوصا با اینکه نسبت به عقاید و تفکرات هم احترام بگذاریم کاملا موافقم و به آن تاکید می کنم . تا چند روز دیگه ایمیلی بهت می زنم و فعالیتهای جدیدم و بهیت گزارش می دم شاید برات جالب باشه بدونی که توانسته ای رو من تاثیر بذاری ... بزودی یکی از مقالاتم را بعنوان "برای این ناسیونالیست ام ..." رامیگذارم شاید فقط روی این مهم با هم هم عقیده نباشیم
بازم مرا راهنما باش...بروزم
پایدار ایرانی و پاینده ایران
At 1:04 PM, پــروانه said…
با درود بر حمیرای عزیز روز والنتاین بر تو و همهی خوبان همانند تو مبارک.
At 4:59 PM, Anonymous said…
من اگر جای کاریکاتوریست بودم بمب را به جای اینکه در عمامه حضرت بگذارم توی ما تحتش می چپاندم و زیرش می نوشتم: فن آوری گهی حق مسلم ماست.
At 8:35 AM, حميـرا said…
سلام امیر عزیز
خوشحالم که از طریق آنا و کیومرٍث عزیز با شما آشنا شدم. آنچه راجع به کلام علی گفتم چیزی بود که از بچگی در ذهنم نقش بسته بود. اما در ارتباط با این حرف که اسلام مخالف زور است موافق نیستم. اسلامی که من در بسیاری کشورها ملاقات کرده ام، اسلامی که من در قران ملاقات کرده ام ارزش به سزایی به زور گفتن و نابرابری می گذارد.
و اما در اینکه همیشه سیاستی در کار است شکی نیست. البته دانش و دانایی و غیر تعصبی برخورد کردن می تواند این سیاست ها را نقش بر آب کند.
اگر فرصتی پیدا بشود سری هم به شریعتی خواهم زد.
برای تو عزیزم بهترین ها را آرزو دارم
At 12:40 AM, Anonymous said…
انهای که ادعا دارنند هیچوقت به هیچ جای نمیرسند
At 12:31 PM, Anonymous said…
سلام.متاسفانه این مطلب رو دیر خوندم و دیر نظر می دهم.با این وجود اجازه بدهید من هم به عنوان یه ایرانی مسلمان که در این راهپیمایی حضور داشتم حرف های خودم را بزنم.نمی دونم تلویزیون سوئد از راهپیمایی ایرانیان چه چیزی نشان داده وچه گفته است و نمی دانم که شما چقدر اجازه می دهید هر کسی از عقایدش دفاع کند و چقدر اجازه می دهید هر کسی به خودش اجازه بدهد به اعتقادات دیگران توهین کند.
یک سوال دارم وجدانا شما که می گویید متعصب نیستید آنقدر که مسلمانان را به خاطر کارهیشان مواخذه کردید توهین روزنامه نگار دانمارکی را که به قول خود شما مخالف دموکراسی است مواخذه کردید لااقل نزد خودتون؟باید یک مطلبی رو خدمت شما عرض کنم و اون اینه که این کلام امام ما نیست که هر کسی به شما سیلی زد آن طرف صورت خود را هم طرف او بیاورید این اعتقاد مسیحیان است وآنها معتقدند کلام حضرت عیسی است. به ما یاد داده اند ظلم نکنیم و ظلم نپذیریم.هر چند برای دیگر مذاهب و همه انسانهااحترام قائل هستیم
امامان ما ضد خشونت بودند اما نگفته اند اجازه بدهید هر کسی خواست و به هر دلیلی به شما توهین کند.
دوست دارم جواب و نظر شما را درباره نظرم بدانم من هم یک وبلاگ دارم که البته خیلی خصوصیه و فقط برای خودمه و هنوز توی اون خیلی چیزی ننوشتم اگه به من سر بزنید و جوابم
رو انجا بدهید خوشحال می شم.
فاطمه
www.6226.blogfa.com فاطمه
Post a Comment
<< Home