برای هر زندانی سیاسی
در خاک هر سرزمینی
هر روز ستاره ای شهاب می شود
یا اسیر ابر سیاه اختناق می شود
اما
در خاک سرزمین من
هر روز ستاره ها سیاه می شوند
و به شلاق زندان اختناق
هزار تکه
هزار ذره می شوند
یا در سکوت مظلومانه آسمان
دفن می شوند
دوستان ، یاران همنفس بیایید برای آزادی اکبر گنجی و دیگر آزادیخواهان زندانی همصدا شویم و صدای آنان را که در زندان اختناق زندانی هستند با اعتراض خود به گوش جهان برسانیم.
............................................
بنویس دوباره بنویس
بخوان دوباره بخوان
شاعر شعر بغض های کودکی
نت نویس نوتهای شور نوجوانی
آوازه خوان روح سرکش جوانی
بنویس دوباره بنویس
بخوان دوباره بخوان
بنویس با نبض مهربانت
با طنین زخمی از
کابوی های نامهربانت
بنویس برای ماهیها
ماهیهای قرمز تنگ بلور
ماهیهای زخمی از قلاب زور
بنویس دوباره بنویس
بخوان دوباره بخوان
بنویس برای جمعه ها
برای جمعه های سیاه
بنویس برای یکشنبه ها
یک شنبه های بی فروغ
بنویس برای واژه ها
واژه های زخمی از شلاق زور
واژه های خفته در معبر گور
بنویس دوباره بنویس
بخوان دوباره بخوان
شهیار شعر شهر من
شاعر شعر شهد قلب من
بغض ترانه های تو
رنگ احساس من است
رنگ مهر مام ممنوع
رنگ پرپر شدن
نگاه ممنوع من است
بنویس دوباره بنویس
بخوان دوباره بخوان
رنگ صدای تو
رنگ احساس من است
رنگ دربدر شدن کولی توی کوچه ها
کوچه های خیس و سرد
کوچه های زرد و زجر
رنگ پرپر شدن
کودک ممنوع من است
بنویس دوباره بنویس
بخوان دوباره بخوان
شاعر شعر قصه های سرد سبز
وقتی نوک آن قله ها
آن قله های سرد درد
با بغض نگاهت
زیر آواز می زنی
پیچش صدای تو
می پیچد تو صدای قلب من
بنویس دوباره بنویس
بخوان دوباره بخوان
شعری از دفتر "رقص غروب"
هر روز ستاره ای شهاب می شود
یا اسیر ابر سیاه اختناق می شود
اما
در خاک سرزمین من
هر روز ستاره ها سیاه می شوند
و به شلاق زندان اختناق
هزار تکه
هزار ذره می شوند
یا در سکوت مظلومانه آسمان
دفن می شوند
دوستان ، یاران همنفس بیایید برای آزادی اکبر گنجی و دیگر آزادیخواهان زندانی همصدا شویم و صدای آنان را که در زندان اختناق زندانی هستند با اعتراض خود به گوش جهان برسانیم.
............................................
بنویس دوباره بنویس
بخوان دوباره بخوان
شاعر شعر بغض های کودکی
نت نویس نوتهای شور نوجوانی
آوازه خوان روح سرکش جوانی
بنویس دوباره بنویس
بخوان دوباره بخوان
بنویس با نبض مهربانت
با طنین زخمی از
کابوی های نامهربانت
بنویس برای ماهیها
ماهیهای قرمز تنگ بلور
ماهیهای زخمی از قلاب زور
بنویس دوباره بنویس
بخوان دوباره بخوان
بنویس برای جمعه ها
برای جمعه های سیاه
بنویس برای یکشنبه ها
یک شنبه های بی فروغ
بنویس برای واژه ها
واژه های زخمی از شلاق زور
واژه های خفته در معبر گور
بنویس دوباره بنویس
بخوان دوباره بخوان
شهیار شعر شهر من
شاعر شعر شهد قلب من
بغض ترانه های تو
رنگ احساس من است
رنگ مهر مام ممنوع
رنگ پرپر شدن
نگاه ممنوع من است
بنویس دوباره بنویس
بخوان دوباره بخوان
رنگ صدای تو
رنگ احساس من است
رنگ دربدر شدن کولی توی کوچه ها
کوچه های خیس و سرد
کوچه های زرد و زجر
رنگ پرپر شدن
کودک ممنوع من است
بنویس دوباره بنویس
بخوان دوباره بخوان
شاعر شعر قصه های سرد سبز
وقتی نوک آن قله ها
آن قله های سرد درد
با بغض نگاهت
زیر آواز می زنی
پیچش صدای تو
می پیچد تو صدای قلب من
بنویس دوباره بنویس
بخوان دوباره بخوان
شعری از دفتر "رقص غروب"
7 Comments:
At 5:56 PM, Das said…
ایران مملکتیست که به هزاران ولتر نیاز دارد. ادم چیزی نگوید بهتر است
َعلیرضا.
At 4:08 PM, Das said…
فکر کنم کمنتی گذاشتی چون تاییدیه اش توی ایمیلم امد ولی نتونستم پیداش کنم!! نفهمیدم اشکالش چیه چون همزمان یکی دیگه هم کمنت گذاشته.
At 9:28 AM, Anonymous said…
سلام..باكليت حرفها وشعرهايتان موافقم چرا كه در كشوري اگر يك تن نتوانت نفس بكشد نمي توان در آنجا رايت آزادي را برافراشت بااين وصف در مورد شخص اكبر گنجي هنوز كه هنوز است نمي توانم ايشان را ببخشم چرا كه شخص شخيص آقاي گنجي صداي رساي بسياري از آزادي خواهان را در نطفه خفه كرده اند ايشان بايد تقاص كارهاي كرده خود را پس بدهد چرا كه خون پاك آزادي خواهان گريبانگير اوس
At 9:35 PM, Anonymous said…
حميراي عزيز سلام . از صميم قلب متاسفم كه كسي چون گنجي اينهمه مورد ظلم قرار گرفته است و باري را كه بايد ملتي به دوش كشند يك تنه بر دوش ميكشد . حقيقت تلخ اين است كه او قرباني دو سويه شده است هم از سوي دشمنان و هم دوستان . خاطره ي تلخي كه حضور افتخار آميزش در آلمان بجاي گذاشت نقطه ي آغازي بود بر سرنوشت كنوني اش و نميدانم چگونه به آينده ي روشنفكراني از قبيل گنجي و سايرين كه نه مانند بعضي ها با توبه ي گرگ وار يا مانند آن ظنز پرداز هم دوره اش فرار را بر قرار ترجيح دادند و لابد احساس سربلندي هم ميكنند " ميشود اميد داشت ؟ آيا تنها آزاد شدن جسم گنجي برايمان كافي است ؟ و آيا تفكر آزاد و بي تعصب او نبايد مورد تامل قرار گيرد ؟ ... حركتهاي صوري از اين قبيل كه به پاسداشت امثال گنجي كمك ميكند بسيار ارزشمند است ولي حميرا جان روح گفته ها و نوشته هايش هنوز بخاطر تنگ نظري و كينه همچنان مورد حمله است ! گويا فراموش كرده ايم گنجي بخاطر چه مرامي اكنون در بند است ؟ ... قربانت رضا
At 11:21 AM, Anonymous said…
به خواب رفته ایم خوابی عمیق که حتی بلند ترین صداها بیدارمان نمی کند چون قبل از خواب با خود عهد نکرده ایم که کی بیدار شویم
At 8:32 PM, Anonymous said…
salam . khoob ast va khoobi khoob
At 2:11 PM, Anonymous said…
ستاره سوزد و شب گریزد و صبح روشن آید . .....شود بال و پر زنان آن پرنده و سوی میهن آید
Post a Comment
<< Home