خیال ِتشنه

Wednesday, January 28, 2004

نامه های باد: کارگردان علی رضا امینی

گروهی سرباز وظیفه برای خدمت به پادگانی در اطراف تهران منتقل می شوند. سربازی تلاش می کند بطور پنهانی به صدای زنی که از پیش در نواری ضبط شده گوش دهد. صدا. صدای آرام زن هنرپیشه ای است که ازیک تئاتر رادیویی در پادگان سخت و خشک پخش می شود. در محیطی که فقط مردها حضور دارند.این سرباز روزی پیامهای چند سرباز را ضبط می کند و وقتی به تهران می رود به خانواده آنها تلفن می کند و تلفنی پیامهای آنها را پخش می کند و ...........
این فیلم اولین فیلم بلند علی رضا امینی است که در آن از صدا بسیار استفاده شده است.در کاتولوگ فیلم فستیوال نوشته شده که سال گذشته این فیلم آماده برای به نمایش درآمدن بوده اما تا امسال اجازه پخش پیدا نکرده بود.
زیبایی این فیلم همچون فیلم واکنش پنجم خانم تهمینه میلانی به تصویر کشیدن و پیوند دادن فرهنگهای مختلف ایرانی و افغان ترک. کرد. لر .فارس. افغان و.. است. در این فیلم مظلومیت و کمبودهای مردان اقشاری که نام برده شد نیز به تصویر درمی آید.در خیلی از فیلمهای امروز ایران صحبت از نادیده گرفته شدن حقوق زنان ایران است و کمتر سخن از بدبختی و مشکلات مردان می شود. مثلا در فیلم واکنش پنجم (دو شخصیت اصلی فرشته و حاجی) بیشتر صحبت از ستمهایی است که به فرشته روا می شود. مبارزه او برای رسیدن به حق خود و ظلم حاجی که با قدرت و نفوذی که دارد سعی می کند فرشته را به زانو درآورد. در این فیلم مظلومیت مرد هم به تصویر در می آید. مثلا پسر حاجی که در مقابل زورگویی پدر جرات اعتراض ندارد و...اما این موضوع کمرنگ است. باری در فیلم نامه های باد قضیه تا حدودی برعکس می شود و ضعف مردان در ارتباط با رودر قرار گرفتن یا ارتباط برقرار کردن با زنان به تصویر درمی آید. می خواهم بگویم ما زنان و مردان در ایران موجودات بیچاره ای هستیم که هر دو اسیر و محصول دو سیستم ارتجاعی. تربیتی و پوسیده دو نظام شاهنشاهی و اسلامی بوده و هستیم.


یکی از شخصیتهای اصلی این فیلم "تقی" یادآور شخصیت اصلی فیلم قیصر(عباس چاخان)بود. او با دروغهای سپید خود سعی می کرد که به دوست خود بگوید که تا بحال دوست دختر داشته و.....

امروز صبح فیلمی از رضا میرکریمی دیدم به نام اینجا چراغی روشن است. در این فیلم مردی که نگهبان امام زاده ای است چند روزی برای بستری شدن در بیمارستان تصمیم می گیردبه شهر برود. از آنجایی که کسی قبول نمی کند در مدت غیبت او نگهبانی امام زاده را به عهده بگیرد او از پسر برادر خود قدرت که دچار معلولیت ذهنی است می خواهد که این کار را به عهده بگیرد. این مرد(عمو) به هوای تعمیراین امام زاده از مردم بدبخت مرتب پول می گیرد و در صندوق خود می گذارد..قدرت عاشق دختر چوپانی می شود و در رویاهای خود بسر می برد.....در آخر این فیلم امام زاده تبدیل به طویله گوسفندان دختر چوپان می شود
این فیلم سال پیش در کن و توکیو جوایزی دریافت کرده است.
این فیلم هم مثل فیلمهایی که در بالا نام بردم تحت تاثیر فیلمهای پیشین مثل سوته دلان و گاو بوده است. رفتارهای قدرت مجید سوته دلان و موسرخه فیلم گاو را برای من تداعی می کند با این تفاوت که شخصیت اصلی (قدرت)نقش خود را به نسبت آن دو بسیار ضعیف ایفا می کند.
ادامه دارد