خیال ِتشنه

Wednesday, November 12, 2003

Gunnar Eklöf

اکه لوف 1907-1968 یکی از معرفترین شعرای سوئد است- آثار او سرشار از مفاهیم و موضوعاتی است که در زمان ما و با انسان معاصر می گذرد- در آغاز از سورئالیستها می باشد. اما به تدریج شیوه ئی خاص خود ابدا می کند که با احساس و اندیشه اش توازن دارد- با فرهنگهای مختلفی از جمله فرهنگ عربی. ایرانی و ترکی آشنایی دارد
دو شعر از Gunnar Eklöf
ترجمه :اسد رخساریان

در میدان اصفهان
در کارگاههای صنایع ظریف
هزار و یک روح
هزار و یک جسم
عرضه می شوند. چونان برده ها
هزار و یک مشتری آنجا رقم می زند
هر جسم و روحی را با رقمی

ارواح شبیه زنان و اجسام شبیه مردانند
و آن مرد تاجر نیکبخت بود
که سفرهای خویش را پی گرفت
با روحی و جسمی
که در همشان آمیخت
و پاداشی از او گرفت
به خاطر نگاه عمیقش

-------
تو می پرسی چه کسی می آید
تو آرزوی آمدن کسی را به سر داری
نمی دانی . آنکه خواهد آمد کسی جز تو نیست
اما نه بسوی خداوندی
به سوی هیچ باز مانده اند
آنها از وزش بادی بهم می خورند
در آنجا چه چیزی هست؟
مرا تو چه هدیه خواهی کرد؟
آه. همیشه چیزی هست
اندکی غبار. اندکی پسله بذر
چرخ رنده یی خراب
چند آهن بجا مانده از آهنگرخانه قدیم
چه. شاید که هیچگاه در آنجا
چیزی نبوده است

0 Comments:

«دوستان عزيزم لطفاً وقتی پيغام می‌گذاريد، نام و نشانی خودتان را هم ذکر کنيد.»

Post a Comment

<< Home