خیال ِتشنه

Sunday, November 09, 2003

آن شب

شب به گلستان تنها. منتظرت بودم
باده ناکامی در هجر تو پیمودم
منتظرت بودم. منتظرت بودم
آن شب جانفرسا من بی تو نیاسودم
وه که شدم پیر از غم
آن شب وفرسودم
منتظرت بودم منتظرت بودم
بودن همه شب دیده به ره تا به سحرگاه
ناگه چو پری خنده زنان
آمدی از راه
غمها به سر آمد
زنگ غم دوران از دل بزدودم
منظرت بودم منتظرت بودم
------------
(با صدای رفیعی)

0 Comments:

«دوستان عزيزم لطفاً وقتی پيغام می‌گذاريد، نام و نشانی خودتان را هم ذکر کنيد.»

Post a Comment

<< Home