فارسی و سوئدی svenska och persiska
مدتی است که در فکر نوشتن به دو زبان سوئدی و فارسی در این وبلاگ هستم. دلیلش هم این است که من حدود 16 سال است که در سوئد زندگی می کنم و دلم می خواهد که مردم نازنین سوئدی زبان هم با نوشته ها و افکار من آشنا شوند و من با نظرات و انتقادهای آنها.
ما با هم رنگ می گیریم،
ما با هم به گل می نشینیم،
ما با هم میوه می دهیم
و ما با هم می توانیم زمین عشق را شخم بزنیم.
من بی تو هیچم
صدای شکسته در خویشم
آسمانی گریان از بی خویشم
اولین بار که با ترانه و موزیک بیورن آفزلیوس" عزیز من" ارتباط برقرار کردم یک روز تلخ و سیاه بود. وقتی آمدم خانه سی دی زنده یاد بیورن آفزلیوس ترانه سرا و خواننده سوئدی زبان را گذاشتم و با صدای زیبا، لهجه جنوبی اش و اندیشه جهانی اش مثل ابرهای بهار زار زار گریستم اما پس از لحظه ای مثل دیوانه ها می خندیدم و می رقصیدم. می دانید چرا؟ چون با این جامعه و با این فرهنگ برای اولین بار ارتباط قلبی برقرار کردم و دیدم من تنها نیستم و کسی هست در گوشه ای دیگر از این خاک که با من همدرد است.
ترانه بیورن را به سوئدی و فارسی اینجا می آورم
Bli inte trött, bli inte trött, min kära
خسته نشو ،خسته نشو عزیزم
Ge inte upp, ge inte upp, min kära
امیدت را از دست نده، از دست نده عزیزم
Säg inte så, säg inte så; Att ingenting kan ändras
نگو ،نگو هیچی عوض نمی شه
För går det därute så går det nog också här hemma
اگر جایی دیگر می شه اینجا هم می شه
Visst är det svårt, visst är det svårt, min kära
معلومه که سخته، سخته ، عزیزم
Och visst är vi små, visst är vi små, min kära
معلومه که ما کوچکیم، عزیزم
Och visst är det så att andra äger makten att bestämma
معلومه که دیگرون صاحب قدرتند و تصمیم می گیرن
Men kan det förändras därute så kan det här hemma
اما اگه جا دیگه تغییری می شه پس اینجا هم می شه
Se dej omkring, se dej omkring i världen:
دوروبرت رو , دنیا رو نگاه کن
Människor slåss, kämpar i hela världen
آدمها می جنگند در همه جا دنیا
Se på Vietnam och se på Nicaragua!
به ویتنام و نیکاراگوئه نگاه کن
Se på Zimbabwe och på El Salvador!
به السالوادور و زیمباوه نگاه کن
Vägen är lång, vägen är lång, min kära
راه طولانی است، طولانی است ، عزیزم
Men vänd inte om, vänd inte om, min kära
پشت نکن، پشت نکن، عزیزم
Vi har inget val, vi har inget val, för om nånting ska ändras,
ما انتخابی نداریم، نداریم عزیزم ، اگر می خواهیم که چیزی تغییر کنه
får vi göra som andra har gjort:
ما باید کاری را کنیم که دیگران کردند
Vi för göra det själva
ما باید خودمان کاری کنیم
Se dej omkring, se dej omkring i Sverige:
به دوربرت توی سوئد نگاه کن
Det finns dom som slåss, finns dom som slåss i Sverige
کسانی هستند در سوئد که مبارزه می کنند
Som kämpar idag, som kämpar för imorgon,
امروز و فردا مبارزه خواهند کرد
som kämar för oss, som kämpar för våra barn!
برای ما و بچه های ما
Dom tänkar på dej, dom tänkar på mej, min kära
آنها به تو و به من فکر می کنند، عزیزم
Och dom litar på dej, dom litar på mej, min kära
آنها به تو و به من اعتماد دارند، عزیزم
Dom hoppas och tror att vi inte bara tänker på oss själva
آنها به این امید دارند که من و تو فقط به خودمان فکر نکنیم
Och kommer vi dithän har redan en hel del förendrats
اگر ما به این نقطه از فکر برسیم خیلی جلوییم
Jag tror att kommer vi dithän har redan en hel del förendrats!
اگر ما به این نقطه برسیم کلی جلو رفتیم
ترجمه: حمیرا طاری
مطلب دیگری که می خواستم عنوان کنم این است که مدتی است شکل کارم عوض شده است و در شرکتی که چند سالی است جسته و گریخته با مستاجرها کار می کردم حالا به شکل گسترده تری کار می کنم. در کارم سرو کارم بیشتر با مردم و بچه های آنهاست. شعر، قصه، رقص و تئاتر و...است برای همین نمی توانم زیاد در این وبلاگ بنویسم. از طرفی شعرهای جدیدم را تا به چاپ نرسد در اینجا نمی توانم بیاورم.
تا آنجا که بتوانم کارهای عزیزان را دنبال می کنم، یاد داشت ها را می خوانم و به همه شما خوبان فکر می کنم. بسیاری از خواننده های عزیز این وبلاگ از شعر نگار عزیز استقبال خوبی داشتند و دوست دارند که بیشتر با افکار این دختر نازنین و جوان آشنا بشوند. نگار عزیز شعرهای بیشتری بفرست و ما را با حس و افکار خوبت بیشتر آشنا کن.
راستی با اجازه بچه های عزیزم( سوئدی ، اهل ترکیه، سومالی، عراق، رومانی و ...) بزودی شعرهای شما را ترجمه خواهم کرد و در اینجا خواهم آورد.
به عشق شما خوبان کار می کنم و امید آن را دارم که بهترین کارها را خلق کنم.
ما با هم رنگ می گیریم،
ما با هم به گل می نشینیم،
ما با هم میوه می دهیم
و ما با هم می توانیم زمین عشق را شخم بزنیم.
من بی تو هیچم
صدای شکسته در خویشم
آسمانی گریان از بی خویشم
اولین بار که با ترانه و موزیک بیورن آفزلیوس" عزیز من" ارتباط برقرار کردم یک روز تلخ و سیاه بود. وقتی آمدم خانه سی دی زنده یاد بیورن آفزلیوس ترانه سرا و خواننده سوئدی زبان را گذاشتم و با صدای زیبا، لهجه جنوبی اش و اندیشه جهانی اش مثل ابرهای بهار زار زار گریستم اما پس از لحظه ای مثل دیوانه ها می خندیدم و می رقصیدم. می دانید چرا؟ چون با این جامعه و با این فرهنگ برای اولین بار ارتباط قلبی برقرار کردم و دیدم من تنها نیستم و کسی هست در گوشه ای دیگر از این خاک که با من همدرد است.
ترانه بیورن را به سوئدی و فارسی اینجا می آورم
Bli inte trött, bli inte trött, min kära
خسته نشو ،خسته نشو عزیزم
Ge inte upp, ge inte upp, min kära
امیدت را از دست نده، از دست نده عزیزم
Säg inte så, säg inte så; Att ingenting kan ändras
نگو ،نگو هیچی عوض نمی شه
För går det därute så går det nog också här hemma
اگر جایی دیگر می شه اینجا هم می شه
Visst är det svårt, visst är det svårt, min kära
معلومه که سخته، سخته ، عزیزم
Och visst är vi små, visst är vi små, min kära
معلومه که ما کوچکیم، عزیزم
Och visst är det så att andra äger makten att bestämma
معلومه که دیگرون صاحب قدرتند و تصمیم می گیرن
Men kan det förändras därute så kan det här hemma
اما اگه جا دیگه تغییری می شه پس اینجا هم می شه
Se dej omkring, se dej omkring i världen:
دوروبرت رو , دنیا رو نگاه کن
Människor slåss, kämpar i hela världen
آدمها می جنگند در همه جا دنیا
Se på Vietnam och se på Nicaragua!
به ویتنام و نیکاراگوئه نگاه کن
Se på Zimbabwe och på El Salvador!
به السالوادور و زیمباوه نگاه کن
Vägen är lång, vägen är lång, min kära
راه طولانی است، طولانی است ، عزیزم
Men vänd inte om, vänd inte om, min kära
پشت نکن، پشت نکن، عزیزم
Vi har inget val, vi har inget val, för om nånting ska ändras,
ما انتخابی نداریم، نداریم عزیزم ، اگر می خواهیم که چیزی تغییر کنه
får vi göra som andra har gjort:
ما باید کاری را کنیم که دیگران کردند
Vi för göra det själva
ما باید خودمان کاری کنیم
Se dej omkring, se dej omkring i Sverige:
به دوربرت توی سوئد نگاه کن
Det finns dom som slåss, finns dom som slåss i Sverige
کسانی هستند در سوئد که مبارزه می کنند
Som kämpar idag, som kämpar för imorgon,
امروز و فردا مبارزه خواهند کرد
som kämar för oss, som kämpar för våra barn!
برای ما و بچه های ما
Dom tänkar på dej, dom tänkar på mej, min kära
آنها به تو و به من فکر می کنند، عزیزم
Och dom litar på dej, dom litar på mej, min kära
آنها به تو و به من اعتماد دارند، عزیزم
Dom hoppas och tror att vi inte bara tänker på oss själva
آنها به این امید دارند که من و تو فقط به خودمان فکر نکنیم
Och kommer vi dithän har redan en hel del förendrats
اگر ما به این نقطه از فکر برسیم خیلی جلوییم
Jag tror att kommer vi dithän har redan en hel del förendrats!
اگر ما به این نقطه برسیم کلی جلو رفتیم
ترجمه: حمیرا طاری
مطلب دیگری که می خواستم عنوان کنم این است که مدتی است شکل کارم عوض شده است و در شرکتی که چند سالی است جسته و گریخته با مستاجرها کار می کردم حالا به شکل گسترده تری کار می کنم. در کارم سرو کارم بیشتر با مردم و بچه های آنهاست. شعر، قصه، رقص و تئاتر و...است برای همین نمی توانم زیاد در این وبلاگ بنویسم. از طرفی شعرهای جدیدم را تا به چاپ نرسد در اینجا نمی توانم بیاورم.
تا آنجا که بتوانم کارهای عزیزان را دنبال می کنم، یاد داشت ها را می خوانم و به همه شما خوبان فکر می کنم. بسیاری از خواننده های عزیز این وبلاگ از شعر نگار عزیز استقبال خوبی داشتند و دوست دارند که بیشتر با افکار این دختر نازنین و جوان آشنا بشوند. نگار عزیز شعرهای بیشتری بفرست و ما را با حس و افکار خوبت بیشتر آشنا کن.
راستی با اجازه بچه های عزیزم( سوئدی ، اهل ترکیه، سومالی، عراق، رومانی و ...) بزودی شعرهای شما را ترجمه خواهم کرد و در اینجا خواهم آورد.
به عشق شما خوبان کار می کنم و امید آن را دارم که بهترین کارها را خلق کنم.
3 Comments:
At 9:14 AM, bijan بیژن said…
سلام حمیرا جان/ایده ی خوبی یه خیلی خوبه که تک بعدی نباشی و از دیدگاه های گوناگون برای دیدن زندگی استفاده کنی...کامروا باشی
At 9:52 PM, Anonymous said…
حمیرای گرامی
نمی دانم چه احساسی از خواندن این متن به من دست داد که چون اینجا نبودی خیالت را در آغوش گرفتم
..
نگار عزیز هم نزدیک امتحانانتش است در کامنتی برایم نوشته بود دانشجو است.امیدوارم پس از آزاد شدن وقتش اشعار زیبایش را بخوانم.
..
بار گذشته که به اینجا آمدم
به وبلاگ بیژن گرامی رفتم و شعر بسیار زیبایی که کمتر مانندش را خوانده ام در آنجا یافتم
و هم اکنون دوباره رفتم تا آن را بار دیگر بخوانم دیگر ندیدمش
.
.روی ندیده ات را می بوسم
At 11:52 PM, Anonymous said…
سلام حمیرا جون ،خوشگل من...این شعر قشنگ رو چه قشنگ ترجمه کردی...من که خیلی خوشم اومد.معنی خیلی زیبایی داره.حتما این کار رو ادامه بده.خود من علاقه خاصی به شعرهای ترجمه شده دارم.این جوری با طرز تفکر مردم سوئد هم آشنا میشیم.از پروانه عزیز هم ممنونم که انقدر خوب من رو درک کرد.راست میگه،امتحاناتمون یک ماهه دیگه شروع میشه و تا نزدیکی های مرداد ادامه داره.از الان هم باید بشینم درسهای عقب افتادم رو بخونم.بعد از امتحانات قول میدم که دنبال جفت و جور کردن و پاکنویس شعر ها و نوشته هام باشم.دعا کن همه ی واحدام رو پاس کنم.وگرنه بدبخت میشم...بوس...بوس
Post a Comment
<< Home