خیال ِتشنه

Saturday, April 14, 2007

آسمان

قاصدک هایم در هوایت چرخیدند و به آب افتند

نه تو بودی
نه بال
نه هوا
تا قاصدک هایم در امنیت تو به پرواز در آیند
تنها
رعد و برق بود و طوفان
و ذره ذره شدن تن قاصدک من

شعر از نگار طاری
..................................
29/2/85

8 Comments:

«دوستان عزيزم لطفاً وقتی پيغام می‌گذاريد، نام و نشانی خودتان را هم ذکر کنيد.»

  • At 2:02 PM, Blogger حميـرا said…

    سلام عزیزم
    طلوع اندیشه شاعرانه ات را از صمیم قلب تبریک می گویم و منتظر تازه ترین های تو نازنین هستم.
    بیا باور بیاوریم به اندیشه و احساس خویش. به قول استاینلافسکی یک هنرمند به سه اصل نیاز دارد و آن سه اصل دانایی، احساس و خواسته است. اگر این سه را داریم هرگز نباید به هنر خویش شک کنیم و به قول استاد نازنینم خانم استن اگر ما زنها به جای فکر کردن به اینکه چه بپوشم و چطور اندامم را بسازم به کارهایمان می پرداختیم در هنر از مردها جلو می افتادیم.
    می بوسمت و منتظر تازه های تو هستم

     
  • At 7:07 AM, Anonymous Anonymous said…

    سلام عزیز فمنیست من...خوبی؟ منو یادت رفته نه؟ شاید هم باهام قهر کردی...ولی چرا؟؟بازم دوستت دارم و همیش منتظر مطالب قشنگت

     
  • At 11:06 AM, Anonymous Anonymous said…

    سلام خانم حميرا..خوب هستيد...؟
    سال نو تون هم مبارك ...
    اميدورام موفق باشيد....
    من يكي از دوستان قديمي وبلاگتون هستم...
    يادتون كه نرفته....

    زندگي چيدن يك بوسه از لب تنهاي عشق است"

     
  • At 1:16 PM, Anonymous Anonymous said…

    شعری به روز منتظرم

     
  • At 11:59 AM, Blogger bijan بیژن said…

    درود/ شعر قشنگیه

     
  • At 6:31 AM, Anonymous Anonymous said…

    با درود به نگار عزیز
    از خواندن این شعر بسیار لذت بردم
    تا کنون چند بار آمده ام و این شعر زیبا را خوانده ام و یک بار هم پیامی نوشتم که بلاگر نفرستاد
    .
    اولین بار که شعر را خواندم به خودم گفتم اسم شعر چه بود؟با خودم گفتم حتمن قاصدک بود وقتی دوباره به اسم شعر نگاه کردم گفتم: آفرین
    "آسمان"
    به به چه اسم مناسبی
    .
    از حمیرای گرامی سپاسگزارم که ما را در خواندن این شعر با خودش شریک کرد
    وقت شما خوش

     
  • At 11:55 AM, Anonymous Anonymous said…

    پروانه زیبا،از این که مُحبت و تشویق شما شامل حالم شده بسیار خوشحالم و دستان مهربانتان را به گرمی میفشارم.توجه شما باعث دلگرمی وجدیت
    هر چه بیشتر بنده در این راه میشود
    با سپاس/زندگیتان خوش

     
  • At 5:02 PM, Anonymous Anonymous said…

    نگار گرامی
    از پانزده سالگی شروع به خواندن آثار فروغ کردم
    هیچگاه هیچ چیزی جای شعر را برای من نگرفت
    شعر شما پر مایه است و من لذت بردم
    توانا بود هر که دانا بود
    خواندن متون ادبیات کلاسیک وطنمان را از یاد نبر
    .
    استادی همانند حمیرای عزیز داری .خوش به حالت
    .
    برایت در دفتر های یادداشتم فصلی باز می کنم و اشعارت را یادداشت می کنم واشعار شاعران را کنار هم دوست دارم
    ..
    چشم به راه تازه هایت هستم
    خوشحال خواهم شد اگر وقت مجالت داد سری به خانه ی کوچکم بزنی
    دست پر مهرت را به گرمی می فشارم
    خرد پیشه ات بود
    پروانه
    چشم به راه تازه هایت هستم
    خوشحال خواهم شد اگر وقت مجالت داد سری به خانه ی کوچکم بزنی

     

Post a Comment

<< Home