خیال ِتشنه

Monday, January 01, 2007

سال نو و به دارآویختن صدام حسین

آدم وقتی کار زیاد دارد و در عین حال می خواهد به همه کارهایش هم برسد با عجله ای که دارد کلی کار اضافی با خراب کاریهایش برای خودش به ارمغان می آورد. آمدم مطلبی بنویسم. چند دگمه به اشتباه فشار دادم نتیجه اش به هم ریختگی وبلاگم شد. حالا باید صبر کنم دوست عزیزم از سفر برگردد و راهنمایی کند که چطور این وبلاگ را دوباره به حالت اولیه اش در بیاورم.

خوب سال نو هم که از راه رسید . دیروز از ساعت 5 بعداظهر ترقه و راکت در کردن شروع شد تا ساعت 5 صبح امروز. دوستی می گفت تو که در منطقه مهاجرنشین و مسلمان زندگی می کنی که باید کمتر از این صداها بشنوی. گفتم:" مثل اینکه عید قربان و به دارآویختن صدام هم در کار بود و."
دو روز پیش از سال نو، به مناسبت فرا رسیدن عید قربان ، برگشتن حاجی های بغداد از خانه خدا و... آقای جورج بوش به جای قربانی کردن گوسفند صدام را بالای دار فرستاد تا هم عیدی به عراقی ها داده باشد و هم خیال خود را از فاش رازهای سیاهی که در ارتباط با جنایت های او و هم دستانش در دل صدام خفته بود راحت کند. اگر چه روزی حقیقت روشن تر از روز از راه خواهد رسید. جنگ ایران و عراق، خلق طالبان و خیلی چیزهای دیگر که همه در رحم آمریکا و برخی دیگر از کشورهای اروپایی رشد کرد و به دنیا آمد، واقعیات سیاهی بود که بعد از 15 سال توسط خود آمریکایی ها فاش شد. جریان کشتن صدام هم روزی فاش می شود.
آقای معروفی در وبلاگ خود "حضور خلوت انس" از خود و خواننده هایش می پرسد چرا ما از به دار آویخته شدن جنایت کارها ناراحت می شویم وقتی می دانیم چقدر کشتن...!
من فکر می کنم انسان امروز، انسان آگاه و انسانی که به انسانیت و زندگی عشق می ورزد، انسانی که به کاشتن فکر می کند تا ریشه کن کردن از کشتن هیچ موجودی خوشحال نمی شود حتی از کشتن انسان خودفروخته ای مثل صدام حسین. به دارآویختن صدام قربانی های حلبچه، قربانی های جنگ ایران و عراق و...را به کسی برنمی گرداند. ای کاش او را زنده نگاه می داشتند و می گذاشتند در زندانی بماند و زندگی و دوره حکومت خود را مرور کند. نتیجه اش در نهایت این می شد که یا انسان خوبی می شد و به جبران گناه هان خود می پرداخت و یا در حسرت قدرت از دست
رفته ذره ذره می مرد.
بگذریم. آنچه که شاید نمی بایست می شد، شده است. حالا باید نشست و تماشا کرد چرا که هنوز خیلی از کسانی که مست قدرتند در لیست مرگ هستند و کی نوبت آنها می شود سوالی است که جوابش در نزد سیاستمداران بزرگ دنیاست.
خوب شروع سال تازه را به همه تبریک می گویم و برای همه زیباترین روزها را آرزومندم.

کنفوسیوس: اگر خطا رفتی از بازگشت هراس نداشته باش.


دانته: شعله های بزرگ ناشی از جرقه های کوچک است.


امرسون: بدون وجد و شوریدگی هیچ چیز بزرگی بدست نمی آورید.


11 Comments:

«دوستان عزيزم لطفاً وقتی پيغام می‌گذاريد، نام و نشانی خودتان را هم ذکر کنيد.»

  • At 7:28 AM, Anonymous Anonymous said…

    سلام حمیرای عزیزم
    سال نو میلادی را تبریک می گویم و امیدوارم در این سال دنیایی بهتر داشته باشیم
    من هم همانند تو با اعدام صدام مخالف بودم باید او زنده می ماند و لحظه لحظه مرگ خود و افکارش را احساس می کرد
    من هم در وبلاگم به همین موضوع پرداخته ام.
    از پیام زیبایت برای سالار تشکر می کنم
    روی ماهت را می بوسم

     
  • At 8:03 AM, Anonymous Anonymous said…

    صدام زندگي كرد آنطور كه دوست داشت و او مرد آنطور كه خيلي ها دوست داشتند بميرد

     
  • At 12:36 PM, Anonymous Anonymous said…

    Homeyra jan
    salam v saale no mobarak!
    bebakhsh ke dir pasokh midam.
    bi internet bodam baraye nmodati toolani
    miboosamet narges(neylabak)

     
  • At 10:47 PM, Anonymous Anonymous said…

    salam
    kami dar bare tarikh tahghigh konid lotfan bad matlab benevisid.
    dar zamane shah faghid dar vaghti ke dar aragh kodeta shod va sadam be ghodrat resid shah pish bini mikard ke jang ayande iran ba aragh hast chon az jenahe shoravi hemayat mishod va hata an zaman ham selah haye shoravii ra dar yaft mikard.
    az in roo ba dastor shah tamami zir banaye nezamii iran dar on zaman avaz shod shoma tajhizate ghabl az sale 1959 va bad az on ra dar nazar begirid dar ghabl az 1959 akhsariyate radarha dar ghesmate shomale iran bodan ke bishtar baraye amrica va englis bodan va bad az 1959 radarha va saythaye moshaki iran be gharb iran montaghel shod va ...
    shah in ra az roo ye gharar dade aljazire pish bini mikard va hamin ke in ghorohe eslami tond roo dar dakhele iraq besyar az kord ha ra koshte bod.
    dar zamane jang ham moshakhaye roosi be sare ma rikhte mishod va migh ha va sokhohaye roosi iran ra bob baran mikard na F haye amrica yadetan bashad ke che keshvari basyar talash kard ke dar 2 sale avale jang betavanad ghatname atash bast ra dar sazmane melal tasvib konad ke tavanest va dar sale 1361 ono ra be iran va iraq bedahad va pish nahad konad ama ayatolah khomeyni napaziroft ama hamin ghat name ra dar 5 sale bad nacharan paziroft.
    in keshvar ke in hame taghala kard baraye solh amrica bod hamin keshvari ye shoma va kheyli haye digar bedone didane vaghaye doroste tarikhi an ra motajaviz mikhanid.
    ye matlabe digar ham daram an ham in hast ke sadam be daste ghazi va mahkame iraq mahkom shod na amrica va hokm edam ba kadr iraq ezra shod na amrica shoma bayad in ra bedanid ke amrica barname digari dasht baraye sadam.
    in ra ham bedanid ke in hame koshte har rooze iraq ba pole iran dar iraq anjam mishavad dalayele besyar mohkami daram baraye shoma ke omid varam dar zamanhaye digar dar miyan ba shoma begozaram.
    (VUS)

     
  • At 9:15 AM, Blogger حميـرا said…

    با سلام به شما
    آنچه در تاریخ نهفته است خالی از واقعیت نیست اما حتی آن واقعیت را نمی شود تنها از زاویه یک نگاه بررسی کرد. وقتی سفیرهای پیشین آمریکایی طی سه برنامه و فیلم مستند، خود به تعریف از سی آی ای ، اف بی آی فعالیت هایش می پردازند وقتی خود اعتراف می کنند که رئیس جمهور آمریکا آقای کارتر ، ریگان و برخی کشورهای اروپایی آنگونه برنامه ریزی کرده بودند اما نتیجه اش اینگونه شد. وقتی خود اعتراف می کنند که ما ناخواسته خالق طالبان شدیم و ما ناخواسته با انقلاب ایران مواجه شدیم و... نمی شود فقط اکتفا کرد به تاریخی که شما از آن حرف می زنید. باری آمریکا و جنایاتش بر همگان پیداست. البته قدر مسلم است که مردم هر کشوری در سرنوشت خویش سهیم اند. من تاریخ را آنگونه که باید و شاید مطالعه کنم مطالعه نکرده ام اما در زمان خویش زیسته ام و می زیم. جورج بوش موجود بیمار و منفعت طلبی است که برای منفعت کشور خویش به هر کار پستی دست می زند.
    من فکر می کنم باور اینکه در دار زدن صدام فقط قاضی عراق حق تصمیم داشته است باوری است بس خام. البته کثیف تر از بازیهای سیاست و سرمایه داری، بازی دیگری را سراغ ندارم.
    سیاست و نظام سرمایه داری گاه آنقدر پلید و پیچیده است که نگویید و نپرسید.
    ممنون از اطلاعات شما و ممنون از پیام شما
    پایدار باشید

     
  • At 6:43 AM, Blogger bijan بیژن said…

    درود بانو/در پیوند با واپسین پستتان باید تا حدودی گفته ی دوستمان که نامش را ننوشته تایید کنم نابودی صدام به دست سرنوشت بود نه آمریکا یا دیگران شما که مانند من زیر آتش تیر و موشک نبودید تا اینگونه اشک شادی در چشم تان حلقه بزند از این که ببینید هر کار خوب وبدی پاداش خود را خواهد داشت آیا باید این حیوان زنده می ماند و گروهی هم با این امید که او زنده است هر روز دست به جنایت بزنند و در آرزوی بازگشت دوباره ی او باشندو در واپسین دم از زندگی پلیدش همچنان از مردم می خواست تا با فارس ها بجنگند؟؟ ایا نباید نابودی او را درس عبرتی بدانیم برای انانکه اندیشه های اینچنینی دارند تا شاید از اندیشه های اهریمنی خود کوتاه بیایند؟شما بیایید ببینید آمریکا دست کم مردم این دو کشور عراق و افغانستان را از دست گروهی ادمکش و وحشی نجات داد نیمه ی پر را هم ببینیدنابودی این اهریمن به دست چاووشان آزادی آمریکا بر همه ی ایرانیان راستین خجسته باد زنده باد آزادی زنده باد ایران زنده باد آمریکا

     
  • At 9:05 AM, Blogger حميـرا said…

    سلام بیژن عزیز
    درست می گویید روزی هر کس باید طاعون کارهای خویش را پس دهد. من فکر نمی کنم صرفا کشتن گره ای از مشکلی باز کند. بدترین مجازات برای صدام حسین زنده ماندن و در زندان زندگی کار کردن و در سطح آدمهای معمولی قرار گرفتن بود. قدرت صدام را سالها بود که بدجور مست کرده بود. انتقام تنها در خون نیست چیزهایی هست که از خون ریختن بدتر است.
    در ضمن برای قضاوت بد نیست کمی محتاط باشیم. شما از کجا می دانید که من جنگ را تجربه نکرده ام. صدای شلیک گلوله، صدای بمب و موشک از انقلاب ایران، ترورها و جنگ ایران و عراق ، از کوچه های شوش تا خیابان معلم با من زیسته است. هر سال یک هفته قبل از شب سال نو مسیحی من بیقرارم و در گذشتن سال نو لحظه شماری می کنم فکر می کنید دلیلش چیست؟ آن صداها همیشه با من است.
    من از مردن خمینی، خلخالی ، لاجوردی و امثالهم به آن سادگی خوشحال نیستم. دلم می خواست ذره ذره مردن اینها مثل سالهای از دست رفته ذره ذره بگذرد. خیلی جیزهاست که شما نمی دانید. هنوز از کنار قطعه کشته ها که سنگ هایش خورد شده است می گذرم و دلم برای آن نوجوانهای پاک می سوزد. هنوز خاطرم هست گریه پسری را که می گفت که مگر گناه پدر من چه بود که مزارش را رژیم ایران کوف و یکون کرد؟
    سرتان را درد نیاورم. در شعری نوشته ام تاریخ روی شانه هایم نشسته است.
    پایدار باشید

     
  • At 7:04 AM, Anonymous Anonymous said…

    سلام عزیز نازنین...من هنوز باور نمی کنم که اون صدام صدام واقعی بود که اعدام شد در حالی که 4 تا بدلی اش رو آمریکا از قبل ساخته بود...!!در هر حال مشکل ما با این قماش ضالمین چه عراقی چه ایرانی به این مفتی ها حل نمیشه و خون کثیف صدام کافی نیست برای تاوان اینهمه جنایت.راستی گلم ممنونم بابت ایمیل های قشنگت و در ضمن مشکل پرشین بلاگ هم حل شد بسلامتی...

     
  • At 11:23 AM, Blogger bijan بیژن said…

    درود بانو/نابودی صدام چه بخواهید چه نخواهید آبی بود بس گوارا بر آتش دل مادران و خانواده های بیگناه ایران و دیگر کشورها...بازی روزگار بود بدرود هر کس هر انچه کاشت

     
  • At 4:54 PM, Anonymous Anonymous said…

    برای من صدام حسين مطرح نبود آنچه که مطرح بود مسائلی بودکه در اطراف او می گذشت. سياست بازی ها و خشونت ها و انتقام جوئی ها و حکومت دست نشانده عراق و حضور ارتش آمريکا در منطقه و بسياری از مسائل ديگر

     
  • At 10:29 AM, Anonymous Anonymous said…

    کجائی عزیز؟؟منتظر حرفهای قشنگت هستیم...

     

Post a Comment

<< Home